دانلود رایگان شرط بندی آنتوان چخوف

  • شرط‌بندی نوشته آنتوان چخوف

    شبی تاریک در پاییز بود. بانکدار پیر در کتابخانهٔ خود بالا و پایین می‌رفت و به یاد می‌آورد که چگونه پانزده سال پیش در یک شب پاییزی میهمانی به راه انداخته بود. در آنجا مردان باهوش بسیاری حضور داشتند و در میانشان گفتگوهای جالب توجهی در جریان بود. آنها در میان مطالب مختلفی که درباره‌اش صحبت می‌کردند، به بحث دربارهٔ حکم اعدام رسیدند. بیشتر میهمانان، که در میانشان روزنامه‌نگاران و…

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا