خودیاری و موفقیت

به آرامی گام بردارید؛ اما هرگز به عقب برنگردید

فصل یازدهم کتاب عادت های اتمی

استاد دانشگاه فلوریدا، در اولین روز کلاس عکاسی، دانشجویانش را به دو گروه تقسیم کرد. او توضیح داد که دانشجویان سمت چپ کلاس در گروه کمیت قرار دارند و نمره آنها تنها بر اساس تعداد عکس‌هایی که تولید می‌کنند، تعیین خواهد شد. در آخرین روز کلاس، تعداد عکس‌های تحویل داده شده توسط هر دانشجو شمرده شد: ۱۰۰ عکس با نمرۀ الف، ۹۰ عکس با نمرۀ ب و ۸۰ عکس با نمرۀ ج.

دانشجویان سمت راست کلاس در گروه کیفیت قرار گرفتند. آنها باید در طول ترم فقط یک عکس ارائه می‌دادند و نمره آنها بر اساس کیفیت کارشان تعیین می‌شد. برای کسب نمرۀ الف، باید یک عکس بی‌نقص ارائه می‌دادند. در پایان ترم، مشخص شد که تمام عکس‌های برتر از گروه کمیت بودند؛ زیرا دانشجویان این گروه با گرفتن صدها عکس، بررسی ترکیب و نور، و آزمایش روش‌های مختلف عکاسی، مهارت‌های خود را بهبود بخشیده بودند. در حالی که گروه کیفیت بیشتر وقت خود را صرف گمانه‌زنی درباره بهترین عکس کرده بودند و در نهایت چیزی برای ارائه نداشتند.

این مثال نشان می‌دهد که تلاش برای یافتن بهترین راه‌حل یا روش، گاهی می‌تواند مانع از اقدام موثر شود.

ولتر می‌گوید: «بهترین، دشمن خوب است.» این موضوع تفاوت بین تحرک و تلاش برای اقدام را نشان می‌دهد. این دو مفهوم در ظاهر شبیه هم هستند، اما یکسان نیستند. وقتی در حرکت هستید، به برنامه‌ریزی، تعیین استراتژی و یادگیری می‌پردازید. این موارد خوب هستند، اما به خودی خود نتیجه‌بخش نیستند. از سوی دیگر، عمل نوعی رفتار است که منجر به نتیجه می‌شود.

برای مثال، اگر برای نوشتن یک مقاله ایده‌ها را دسته‌بندی کنید، حرکت اتفاق افتاده است؛ اما اگر مقاله‌ای بنویسید، عمل رخ داده است. اگر به دنبال رژیم غذایی بهتری باشید و چند کتاب بخوانید، حرکت است؛ اما اگر غذای سالم بخورید، وارد عمل شده‌اید.

گاهی حرکت مفید است، اما به خودی خود نتیجه‌بخش نیست. صحبت با یک مربی تناسب اندام هرگز شما را به تناسب اندام نمی‌رساند. فقط با ورزش کردن است که به نتیجه مطلوب می‌رسید.

پس چرا حرکت می‌کنیم؟ زیرا حرکت این حس را به ما می‌دهد که بدون مواجهه با شکست احتمالی، در حال پیشرفت هستیم. بسیاری از افراد از نقد شدن می‌ترسند و ترجیح می‌دهند با حرکت کردن، شکست را به تأخیر بیندازند.

حرکت کردن و متقاعد کردن خود به اینکه در حال پیشرفت هستید، آسان است. برای مثال، ممکن است به خود بگویید: «در حال حاضر با چهار مشتری صحبت می‌کنم، این خیلی خوب است؛ بنابراین در مسیر درست حرکت می‌کنم.» یا «برای کتابی که می‌خواهم بنویسم، ایده‌هایی آماده کرده‌ام.»

حرکت باعث می‌شود تصور کنید کارها در حال انجام هستند، در حالی که واقعاً اینطور نیست. برای انجام کارها، نیازمند تغییر هستید. برنامه‌ریزی به تنهایی کافی نیست؛ عمل کردن ضروری است.

اگر می‌خواهید در یک عادت استاد شوید، کلید موفقیت تکرار آن است، نه اینکه از ابتدا به کمال فکر کنید. نیازی به دانستن تمام ویژگی‌های عادت جدید نیست. فقط باید آن را تمرین و تکرار کنید. اولین نتیجۀ قانون سوم این است که فقط باید تکرار کنید.

شکل‌گیری عادت فرایندی است که در آن رفتاری از طریق تکرار به تدریج خودکار می‌شود. هرچه فعالیتی را بیشتر تکرار کنید، ساختار مغز برای هماهنگی با آن بیشتر تغییر می‌کند. عصب‌شناسان این پدیده را **تقویت بلندمدت** می‌نامند، که به تقویت ارتباط میان نورون‌های مغز بر اساس الگوهای اخیر فعالیت اشاره دارد.

دونالد هیب در سال ۱۹۹۹ این موضوع را به عنوان **قانون هیب** توصیف کرد: «نورون‌هایی که با یکدیگر برانگیخته می‌شوند، با یکدیگر نیز همراه خواهند شد.»

تکرار یک عادت منجر به تغییرات فیزیکی واضح در مغز می‌شود. برای مثال، نوازندگان گیتار یا ویولن دارای مادۀ خاکستری بیشتری در ناحیۀ مربوط به مهارت‌های حرکتی هستند. همچنین، لوب آهیانۀ تحتانی ریاضی‌دان‌ها که نقش مهمی در شمارش و محاسبه دارد، بزرگ‌تر از افراد عادی است.

دانشجویانی که عکس‌های زیادی گرفتند، مهارت‌های خود را تقویت کردند؛ در حالی که آن‌هایی که فقط به دنبال نظریه‌پردازی بودند، موفق نشدند. یک گروه به تمرین فعال پرداخت و گروه دیگر به یادگیری غیرفعال مشغول بود.

تمام عادت‌ها مسیر مشابهی از تمرین تا خودکارسازی را دنبال می‌کنند. خودکارسازی توانایی انجام رفتار بدون نیاز به تفکر دربارۀ هر مرحله است. نمودار ارائه‌شده این موضوع را نشان می‌دهد.

**خط عادت**

در آغاز (نقطۀ الف)، یک عادت به تلاش و تمرکز زیاد برای اجرا نیاز دارد. پس از چند تکرار (نقطۀ ب)، آسان‌تر می‌شود؛ اما همچنان به توجه نیاز دارد. با تمرین کافی (نقطۀ ج)، آن عادت به صورت خودکار انجام می‌شود.

محققان با پیگیری عادت‌های واقعی، مانند ۱۰ دقیقه پیاده‌روی در روز، دریافتند که خودکارسازی یک عادت با تکرار افزایش می‌یابد. این نمودارها که به عنوان **منحنی یادگیری** شناخته می‌شوند، نشان می‌دهند که عادت‌ها بر اساس تکرار شکل می‌گیرند، نه با گذشت زمان.

یکی از رایج‌ترین سوالات این است که شکل‌گیری یک عادت جدید چقدر طول می‌کشد؟ پاسخ این است که تعداد دفعات تکرار مهم‌تر از زمان است. برای خودکارسازی یک عادت، باید آن را به اندازه کافی تکرار کنید.

**در این بخش خواندیم:**

– سومین قانون تغییر رفتار، آسانش کن است.

– موثرترین شکل یادگیری، تمرین است نه برنامه‌ریزی.

– بر عمل کردن تمرکز کنید، نه بر حرکت بودن.

– شکل‌گیری عادت فرایندی است که در آن رفتاری از طریق تکرار به تدریج خودکار می‌شود.

– تعداد دفعات انجام عادت مهم‌تر از زمان اختصاص داده شده به آن است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا