چه چیزی در اطراف شما و درون شما در حال وقوع است؟
بخش ابتدایی فصل چهارم از کتاب عادتهای اتمی نوشته جیمز کلیر
هوسها میتوانند به دلیل هورمونها و مواد شیمیایی که در بدن شما در حال گردش هستند، پدید آیند. ناگهان گرسنه میشوید، حتی اگر دقیقاً ندانید چه چیزی باعث این احساس شده است. این یکی از شگفتانگیزترین دیدگاهها درباره عادات ما است: شما نیازی به آگاهی از محرک یک عادت برای شروع آن ندارید. شما میتوانید یک فرصت را شناسایی کنید و بدون اختصاص توجه آگاهانه به آن، عمل کنید. این چیزی است که عادات را مفید میکند.
اما همین ویژگی است که عادات را خطرناک میسازد. وقتی عادتها شکل میگیرند، اعمال شما تحت هدایت ذهن خودکار و ناخودآگاه شما قرار میگیرند. شما قبل از اینکه متوجه شوید، وارد الگوهای قدیمی میشوید. مگر اینکه کسی آن را به شما گوشزد کند، ممکن است متوجه نشوید که هنگام خندیدن، دهان خود را با دست میپوشانید، قبل از اینکه سوالی بپرسید، عذرخواهی میکنید یا عادت دارید جملات دیگران را تمام کنید. و هرچه این الگوها را بیشتر تکرار کنید، کمتر احتمال دارد که از خود بپرسید چه کاری انجام میدهید و چرا این کار را میکنید.
یکبار از یک کارمند فروشگاهی شنیدم که دستور داشت کارتهای هدیه خالی را پس از استفاده مشتریان برش دهد. روزی، این کارمند چند مشتری را که با کارت هدیه خرید کرده بودند، تسویه کرد. زمانی که مشتری بعدی آمد، کارمند به طور خودکار کارت اعتباری مشتری را کشید، قیچی را برداشت و آن را به دو نیم کرد—تماماً به صورت خودکار—قبل از اینکه به مشتری متعجب نگاه کند و متوجه شود که چه اتفاقی افتاده است.
زنی دیگر را که در تحقیقاتم پیدا کردم، معلم پیشدبستانی سابق بود که به شغل شرکتی تغییر شغل داده بود. حتی اگر حالا با بزرگترها کار میکرد، عادات قدیمی او به صورت ناخودآگاه دوباره بروز میکرد و مرتب از همکارانش میپرسید که آیا پس از رفتن به دستشویی دستهایشان را شستهاند. همچنین داستان مردی را پیدا کردم که سالها به عنوان نجات غریق کار کرده بود و گاهی اوقات وقتی بچهای را میدید که میدود، به طور ناخودآگاه فریاد میزد: “راه برو!”
با گذر زمان، محرکهایی که عادات ما را آغاز میکنند، آنقدر رایج میشوند که عملاً نامرئی میشوند: تنقلات روی کانتر آشپزخانه، کنترل از راه دور کنار مبل، تلفن در جیبمان. واکنشهای ما به این محرکها آنقدر عمیق کدگذاری شدهاند که ممکن است احساس کنیم که تمایل به عمل از هیچجا میآید. به همین دلیل است که باید فرایند تغییر رفتار را با آگاهی آغاز کنیم.
قبل از اینکه بتوانیم عادات جدید بسازیم، باید عادات فعلیمان را تحت کنترل درآوریم. این ممکن است دشوارتر از آن چیزی باشد که به نظر میرسد، زیرا زمانی که یک عادت در زندگی شما ریشهدار میشود، عمدتاً ناخودآگاه و خودکار است. اگر یک عادت بیفکر باقی بماند، نمیتوانید انتظار داشته باشید که آن را بهبود ببخشید. همانطور که روانشناس کارل یونگ گفت: “تا زمانی که ناخودآگاه را آگاه نکنید، آن زندگی شما را هدایت خواهد کرد و شما آن را تقدیر خواهید نامید.”